“فرهنگ وسلوک شهادت” با سخنرانی استاد داستانپور
 
زنده نگه داشتن یاد شهادت
زنده نگه داشتن یاد شهادت پلی بسوی سعادت
جمعه 31 خرداد 1392برچسب:, :: 15:4 ::  نويسنده : حمید

 _ دسته دوم اونهایی هستند که بی تفاوت میشن. کلاه خودش را گرفته باد نبره؛ یعنی آدم کج رویی نیست و مثل گروه اول نیست ولی وقتی زمان جنگشون را نگاه می کنی دیگه مثل اون موقع دغدغه دین نداره. دیگه کشیده کنار. آخر دیندار این فرد اینه که دو رکعت نماز جماعت میخونه.

 

 

_ دسته سوم اون هایی هستند که منزوی میشه، یعنی بعد از جنگ که میان، بقیه انگار از اون ها طلب کارند. من خودم یادمه زمان جنگ پدرم می رفت جبهه، بعضی موقع ها همسایه ها میومدن دم خونه ما و می گفتن یه مقدار مواد غذایی دارید به ما بدید، آخه شنیدیم که چون پدرتون جبهه رفته برای شما با وانت این چیزا رو میارن!!! 

 حالا ما یک موردش بودیم. از این خانواده ها که سرپرست خانوادشون رفته بود جبهه و با سختی زندگی می کردن بسیار بود. عوض حمایت خانواده های این شکلی، تازه با طلبکاری عذابشون هم می دادند.

 _ یه گروه دیگه ای هم هست که شهید باکری نگفت و من میگم. این گروه گروهی اند که از زمان جبهه و جنگ تا الآن همین طور موندن؛ یعنی نه دنیا طلب میشن، نه پشیمون و نه گوشه گیر. افرادی اند که در صف مقدم جنگ امروزی(جنگ نرم) قرار دارند و جانانه مبارزه می کنند و با تمام وجود ایثار می کنند. چه کسانی جزء این سه دسته اند و چه کسانی جزء دسته چهارم ؟

 من این مطلب رو بگم که بعضی میگن حاج آقا ما در موقعیتی بد قرار گرفتیم، کاش میشد ما هم می رفتیم شهید می شدیم. بعضی ها فکر میکنن که شهید شدن یعنی در یک جا اصابت یک تیر یا ترکش با یک آدم!!!  افرادی شهید میشن  که خود ساخته باشند. تفاوت اون سه گروه با گروه چهارم این است که اون سه گروه، شهادت را یک اتفاق میدونن ولی گروه چهارم شهادت را یک سلوک می بینن.

 یک حدیث است که مضمونش رو بگم. می گوید: کسی که سلوکش شد سلوک شهادت گونه و شهادت را یک اتفاق ندید دو حالت داره: یا در زمان حیاتش شهید می شود. یا نه، یه موقع سلوک یه کسی میشه شهادت. اگه مثلا در۲۵ سالگی شهید بشه و تقدیرش مثلا بر۷۵ سال بوده باشه، خدا بهش میگه ۵۰ سال به تو بدهکارم و خدا هم که بدهکار نمی مونه و میگه بقیه عمرت را بهت برمیگردونم، اما چه زمانی؟ زمان ظهور امام زمان(عج) و زمان رجعت. به به؛ چه چیزی بهتر از این…

 خیلی وقت ها شنیدید که میگن شما می تونید یک بار امام زمان(عج) را ببینید. چرا یک بار؟ شما لایق زندگی درعصر امام زمان(عج) هستید. شما چه چیزی از انسان های صدر اسلام کمتر دارید که آن ها با علی بن ابی طالب(ع) زندگی کردند. یک راه دارد که به این لیاقت دست پیداکنید و این جز با سلوک شهادت نمیشه. شهادت یک اتفاق نیست، یک سلوک معنویه. شهادت یک مدل زندگی هستش. شهید چمران یک مدل زندگی برای خودش ارائه کرد که به این قله های انسانیت دست یافته است. شهید چمران اگه ترکش هم بهش نخورده بود، شهید بود؛ چون سلوکش، سلوک شهادت بود. خدا میگه اگه تو دنیا شهید شدید در حالی که برحسب تفدیر ازعمرت باقی باشه، منِ خدا بهت بدهکار نمیشم، و در زمان امام زمان(عج) به تو می دهد. پس نهایت شهادت زندگی با امام زمان(عج) هستش. خوب حالا شاید بگید  در اون زمان برای افراد بستری ایجاد شد که شهید شوند اما، برای ما چطور؟ این را میگی که دلمون را بسوزونی! نه من برای شما مژده دارم. اون کسانی که فرهنگ شهادت را دنبال می کنند و بر اساس فرهنگ شهادت زندگی می کنند حدیث داریم اگه تو دنیا بستری برای شهادت ایجاد نشد که مثل شهدا شهید شوند خدا میگه من یه شهادت به شما بدهکارم و میگه زمانی که امام زمان(عج) ظهور کرد،  حضرت ندا می دهند که ای کسانی که شهادت می خواهید، زنده بشید و در رکاب من باشید و شما می تونید در رکاب امام زمان(عج) شهید بشید؛ اما شرطش اینه که بر اساس فرهنگ شهادت زندگی کنیم. ای کاش میشد ما هم شهید بشیم و امام زمان(عج) سر ما را  به دامان بگیره.

 حتما سوال می کنید که حاج آقا اگه ما بخواهیم بر اساس سلوک شهادت زندگی کنیم، باید چه کار کنیم؟الگو میخوای؟! این یک فرهنگ عملی هستش. من شهید چمران را به شما معرفی می کنم. نوشته های شهید چمران را ریز به ریز مطالعه کنید. یکی از مؤلفه های فرهنگ شهادت، عشق به شهادت است.   این جمله از شهید چمران هستش: «ای پروردگار قلب های لطیف، ای خدای آزمایش های سخت، تو را شکر می کنم که آرزوها را در دلم خشک کردی. خوف مرگ را از من گرفتی و لذت شهادت را به من چشاندی…» ببینید شهادت را مثل عسل شیرین می بینه. باید مثل بعضی از جوون هایی که به بعضی از چیزهای دنیایی وابسته اند شما هم به شهادت وابسته باشید. «پروردگارا آن چنان ما را از دنیا بی نیاز کن تا در قربانگاه عشق تو همچون ابراهیم، اسماعیل وجود خود را در راه هدف مقدست قربانی کنیم.»

 دومین مؤلفه شهادت، عشق به خداست. «بار الها تو را شکر می کنم که اشک را آفریدی که عصاره انسان است. اگر خدای بزرگ از من سندی بطلبد، قلبم را ارائه خواهم داد و اگر محصول عمرم را بطلبد،  اشکهایم را ارائه می کنم. خدایا آن چنان ما را جذب کن که جز به تو نیندیشم وجز تو را نخواهیم و جز به سوی تو نیاییم. ای خدا مرا بسوزان، استخوان هایم را خرد کن وخاکسترم را به باد بسپار ولی لحظه ای مرا از خود جدا نکن…»

 سومین مولفه شهادت، درد دین داشتنه. شهید چمران تابلویی به نام تابلوی شمع دارند. یه تابلوی سیاهِ که یه شمع وسط اونه. یه جمله پایین این تابلو است که نوشته بود: «من ممکن است نتوانم این تاریکی را از بین ببرم ولی با همین روشنایی کوچک فرق ظلمت و نور و حق و باطل را نشان می دهم و کسی که دنبال نور است این نور هرچه قدر هم که کوچک باشد در قلب او بزرگ خواهد بود.»

 

 به نقل از : http://ansariha.com




درباره وبلاگ

وبلاگی برای یادی دوباره از شهادت و زنده نگه داشتن شهیدان والامقام
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان زنده نگه داشتن یاد شهادت و آدرس yadeshahadat.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 18
بازدید دیروز : 8
بازدید هفته : 18
بازدید ماه : 26
بازدید کل : 13959
تعداد مطالب : 16
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1